امروز شنبه 08 اردیبهشت 1403 http://funandlecture.cloob24.com
0
من قبلاً یک پاور پوینت از قانون جذب رو قرار دادم اما بنا به دلایلی تصمیم دارم دوباره این قانون را برای شما عزیزان توضیح بدم:

قانون جذب از نظر علمی

مواردی وجود دارد که داشتن تصوری مثبت یا منفی منجر به رویدادهای متناظر – معمولاً در بدن خود انسان – می‌شود.

در واقع قانون جذب یک قانون ثانوی است و قانون اصلی قانون ارتعاش است. به این صورت که هر چیزی که از انرژی ساخته شده باشد (البته به گفته فیزیکدانان بخش عظیمی از هستی را جسم تاریک تشکیل داده است که ماهیت آن هنوز مشخص نیست)مشابه خود را جذب می‌کند. هر چیزی در این دنیا دارای فرکانس مختص به خود است و وقتی انسان در مورد چیزهای مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتی، فقر، روابط نابسمان، بیماری. تمرکز می‌کند همان‌ها را نیز جذب می‌کند و این از طریق ذهن و احساسات انسان امکان‌پذیر است.

روند کار قانون جذب:

  • تجسم:برای تجسم انسان باید از ذهن خود استفاده کند. مجسم کردن خواسته، که الان از آن اوست و با آن کاری انجام می‌دهد و از داشتن آن لذت می‌برد، انگار همین حالا خواسته اش را دریافت کرده است.
  • احساس:همراه با تجسم انسان باید احساس فوق‌العاده‌ای در مورد خواسته اش داشته باشد، یک نوع احساس شور و شوق همراه با لذت (عشق)که تمام اینها توسط ذهن انسان امکان‌پذیر است. بدین ترتیب انسان فرکانس ارتعاشی ایجاد می‌کند که خواسته خود را مانند آهنربا جذب می‌نماید.
  • دریافت:بدین ترتیب قانون جذب از طریق نیرویی طبیعی، مرئی و نامرئی کار می‌کند تا انسان را از طریق شرایط و رویدادها به خواسته اش برساند.

بخشی از سخنان باب دویل در فیلم راز

از نظر علمی، جذب کردن چیزی بزرگ با دریافت کردن چیزی کوچک هیچ تفاوتی ندارد.

عالم هستی بدون کمترین تلاشی تمامی کارها را انجام می‌دهد. چمن‌ها برای رشد به تلاشی نیاز ندارند. بلکه این طرح عظیم و خارق العاده ی عالم هستی است. همه چیز به این بستگی دارد که در ذهن ما چه می‌گذرد. تفکر ما به گونه ایی است که برای کاری بزرگ زمانی زیاد و برای کاری کوچک زمان محدود در نظر می‌گیریم. اینها قوانین ما هستند که بدین شکل تعریفشان می‌کنیم. زمان واندازه هیچ مفهومی برای عالم هستی ندارد. به دست آوردن یک دلار هیچ تفاوتی با کسب یک میلیون دلار ندارد. جریان واحدی در کار است. از آنجایی که ما یک میلیون دلار را زیاد و یک دلار را کم می‌دانید، یک میلیون دلار دیر تر و یک دلار بسیار زودتر به دست ما می‌رسد.

چرخه ی هفت گانه ی قانون جذب(کار هایی که باید برای جذب کردن انجام بدیم)

 
1-ذهنتو آروم کن.برای 10 تا 15 دقیقه تمرکز کن.انجام این کار قدرت ذهنتو افزایش می ده و به حالت آرامش می ری.این مرحله اختیاریه اما توصیه می کنم که انجامش بدی.
2- مطمئن شو که دقیقا چه چیزی می خوای و وقتی تصمیم گرفتی،دیگه شک نکن
به یاد داشته باش تو درخواستی رو به کائنات می فرستی که از افکارت ساخته شده و کائنات به افکارت و به ویژه احساسات مثبت هماهنگ با افکارت پاسخ می ده.دقیق بدون که چی می خوای.اگر درخواستت شفاف و مطمئن نباشه،کائنات یه" فرکانس "مبهم رو دریافت می کنه و نتایج ناخواسته ایرو برای تو ارسال می کنه.پس مطمئن شو که به درخواستت اشتیاق قوی داری.
3-از کائنات درخواست کن
یه تصویر از چیزی که می خوای به کائنات ارسال کن.(با ذهن)کائنات پاسخ خواهد داد.خواستتو از حالا از آنِ خودت ببین.تو ذهنت تصورش کن که بهش رسیدی.هر چقدر تصورت با جزئیات بیشتری باشه بهتره.اگر می خوای ازدواج خوبی داشته باشی،خودت رو ببین که در کنار همسرت هستی،حلقه ی ازدواجتونو لمس کن،لحظه ی خواستگاری شدنترو ببین،چه احساسی داری؟چه مدل لباس عروسی دوست داری؟تو ذهنت تصویرشو بساز و ببین،تصور کن با همسرت به ماه عسل رفتی و زندگی خوشی داری. ایده هاتو دریافت کن و تو ذهنت تصویرسازیشون کن.
4- آرزوهاتو بنویس.اینطوری شروع کن."من شاد و سپاسگذارم حالا که." و جملتو (پاراگراف)با چیزی که می خوای تموم کن.جملتو با فعل زمان حال بنویس.جمله های منفی به کار نبر(اینو یه اخطار بدون).هر روز تا زمانی که به خواستت برسی،چشماتو ببند و با احساس واقعی و مثبت تصورش کن،طوری که الان بهش رسیدی و داره اتفاق می یفته.
5-احساسش کن
احساسی که بعد از رسیدن به خواستت خواهی داشت رو حس کن.انگار الان داریش،حس اون لحظه رو مزه مزه کن و وانمود کن که خواستت اتفاق افتاده.گفتارت،پندارت و کردارت باید طوری باشه که انگار به آرزوت رسیدی.این مهمترین و قدرتمند ترین مرحله ی قانون جذبه چون این مرحله جایی هست که قانو جذب به کار میفته،گاهی دیگه احساس نمی کنی بهش نیاز داری چون واقعا حس می کنی الان اونو داری.و بعد،کائنات به افکار و احساست عینیت می ده و تو دریافتش می کنی.


6-سپاسگزار باش
تمام چیزهای خوبی که کائنات بهت دادرو بنویس.به خاطر تمام چیزهایی که داری و چیزهایی که کائنات بهت داده شکرگزار باش.کائنات کارهای زیادی به خاطر ما انجام داده.با کمی شکرگزاری برای جبران نیکی های کائنات،باعث می شی تا کائنات برانگیخته بشه و خیر و نیکی بیشتری به زندگیت راه پیدا کنه.اگر نشانه هایی دریافت می کنی که بهت نشون میده که به خواستت می رسی،سپاسگذار باش،اگر هنوز به خواستت نرسیدی بازم سپاسگذار باش،اگر حس می کنی که داری به خواستت نزدیک می شی شکرگذار باش.تو باید در تمام طول این پروسه و حتی برای خود این پروسه و طی کردن اون شکرگزار باشی.شکرگزاری قدرت موتور محرک کائناتو برای رسیدن به خواستت چندین برابر می کنه.


7-به قدرت کائنات اعتماد کن

دنیایی رو تصور کن که کاملا شبیه به جهان واقعیه اما هر چیزی که در اون آرزو می کنی فورا پدیدار می شه.خودت رو در اون دنیا(بُعد دیگر)ببین،درحالی که هر چیزی که از کائنات درخواست می کنی فورا ظاهر می شه.مرتب در جستجوی خواستت نباش؛ مردم معمولا اینطوری جذبشونو خراب می کنن.اگر تو مرتب نگران و چشم انتظار رسیدن به آرزوت باشی فقط داری به کائنات می گی که اونو نداری و چیزی که جذب می کنی،نداشتنه بیشتره. صبور باش،نا امید نشو اگر خواسته هات هنوز برآورده نشده،به خودت استرس نده که "آخه چطور ممکنه؟".اجازه بده کائنات این کارو برات انجام بده.

باز هم به شما توصیه می کنم پاور پوینتم رو دانلود کنید و حتماً فیلم جذب رو ببینید.

0
فواید:

1- به کودکان و نوجوانان دارای بیماری‌های مزمن

پژوهشگران دانشگاه یوتا سال گذشته تحقیقی را منتشر ساختند که نشان می‌داد انجام منظم بازی‌های رایانه‌ای توسط بچه‌های دارای بیماری و اختلالاتی نظیر اوتیسم، افسردگی و پارکینسون سبب افزایش استقامت و روحیه مقاومت آن‌ها در برابر مشکلات ناشی از بیماری می‌شود. دانشمندان بر این باورند که این گونه بازی‌ بر روی سازوکارهای عصبی خاصی تاثیر گذاشته و موجب ایجاد هیجانات مثبت می‌شود. به این ترتیب کودک یا نوجوان درگیر بیماری مزمن بهتر می‌تواند با پیامدهای ناشی از بیماری خود مبارزه کند.

2- افزایش توانایی‌های حرکتی کودکان پیش‌دبستانی

با اینکه قرار دادن یک کودک کم سن و سال در برابر تلویزیون برای انجام بازی رایانه‌ای کار درستی تلقی نمی‌شود، اما این همه ی ماجرا نیست.زیرا پژوهش دانشمندان دانشگاه دیکن در ملبورن استرالیا نشان می دهد انجام بازی‌های تعاملی رایانه‌ای به تقویت مهارت‌های حرکتی کنترل اشیا در کودکان می‌انجامد.

3- کاهش استرس و افسردگی

دامنه فواید بازی‌های رایانه‌ای تنها به کودکان و نوجوانان محدود نمی‌شود. پژوهشی که در سال 2009 منتشر شد نشان می‌دهد انجام بازی¬های رایانه¬ای می‌تواند به افرادی که از مشکلاتی نظیر استرس یا افسردگی رنج می‌برند کمک کند تا بتوانند تا حدی بر این مشکلات غلبه کنند. این پژوهش نشان داد برخی افراد با تیپ شخصیتی A (که معمولاً بسیار فعال هستند)با انجام این بازی¬ها می¬توانند فرصتی برای آرامش بیابند و به این ترتیب از میزان استرس آن‌ها کاسته شود.

4- کاهش شدت درد

بازی‌های رایانه‌ای نه‌تنها می‌توانند موجب کاهش اثرات منفی مشکلات ذهنی ‌شوند، بلکه حتی می‌توانند دردهای جسمی را هم کاهش دهند. دانشمندان دانشگاه واشینگتن نوعی بازی طراحی کرده اند که به بیمارانی که از درد شدیدی رنج می‌دهند امکان می‌دهد از درد خود بکاهند. این بازی که «دنیای برفی» نام دارد نوعی بازی واقعیت مجازی است که در آن فرد خود را در یک سرزمین پوشیده از برف می‌بیند و می‌تواند گلوله‌های برفی را به سمت پنگوئن¬ها و آدم برفی¬هایی که می¬بیند پرتاب کند. به ‌این ‌ترتیب حواس بیمار از درد به بازی معطوف می‌شود. بررسی‌ها نشان داد بیمارانی که از این بازی استفاده کرده اند ند نیازمند داروی مُسکّن کمتری بوده اند.

5- تقویت توان بینایی

پدر و مادرها معمولاً به فرزندان خود می‌گویند نشستن در برابر تلویزیون منجر به کاهش قدرت بینایی می‌شود. دانشمندان دانشگاه مک¬ مستر کانادا اما به نتیجه‌ای شگفت‌انگیز دست یافتند. افرادی که دچار بیماری آب‌مروارید هستند می‌توانند با انجام بازی‌هایی که در آن کاربر باید به هدف‌هایی مشخص شلیک ‌کند، قدرت بینایی خود را تقویت کنند. این دست از بازی‌ها سرعت بسیار بالایی دارد و نیازمند تمرکز زیاد هستند و به این ترتیب فرد باید خود را برای دیدن سریع موارد مختلف و تصمیم گیری آنی عادت دهد. این بازی‌ها همچنین موجب تولید هورمون‌های دوپامین و نیز آدرنالین شده که به صورت بالقوه می‌تواند به افزایش توانایی انعطاف‌پذیری مغز کمک کند.

6- تقویت توانایی تصمیم‌گیری

بیشتر بازی‌های رایانه‌ای نیازمند تصمیم‌گیری و واکنش سریع کاربر هستند. دانشمندان عصب شناس دانشگاه روچستر نیویورک به این نتیجه رسیدند که انجام بازی‌های رایانه‌ای سبب تمرین مغز برای تصمیم‌گیری سریع می‌شود. بازی‌هایی نظیر شبیه‌سازی موقعیت‌هایی که باید در آن به سرعت تصمیم گرفت کاربر را عادت می‌دهد تا به سرعت اطلاعات محیطی را بررسی و بلافاصله به آنها واکنش دهد.

7- افزایش شادی در میان سالمندان

پژوهشگران در دانشگاه کارولینای شمالی به بررسی رابطه بازی‌های رایانه‌ای و سلامت روانی (شادی)افراد سالمند پرداختند. این مطالعه به این نتیجه رسید افراد سالمندی که گهگاه بازی‌های رایانه‌ای انجام می‌دادند شادتر از سایر هم‌سن و سالان خود بوده‌اند و هیجانات مثبت‌تری از خود بروز می‌دادند.

بازی‌های رایانه‌ای علاوه ‌بر زیان‌، فوایدی نیز به دنبال دارند. در این میان توجه به نوع بازی و البته زیاده‌روی نکردن در انجام آن نقش مهمی در استفاده صحیح از این فناوری سرگرم کننده دارد.

مضرات:

بهتر است بدانید بازی های رایانه ای و الکترونیکی دشمنان درجه یک سلولهای مغزی افرادند که به مرور زمان می توانند منجر به از بین رفتن این سلولها شوند!

وقتی کودکی به دنیا می‌آید، در دوران کودکی خود از دو مرحله‌ی من فاعلی و من مفعولی عبور می‌کند.کودک در سه سال اول در مرحله من فاعلی قرار دارد، در این دوران خود را می‌شناسد، نام خود را می‌داند و حرکت با دست و پای خود را می‌آموزد.

مرحله دوم از سه سالگی به بعد شروع می‌شود. در این مرحله‌، وی با ابزار بازی، جهان اطراف خود را می‌شناسد، و همیشه یک شخص یا شی دیگر وجود دارد، پس رابطه‌ی او با دیگری، در قالب بازی و شکل می‌گیرد و نتیجه‌ی آن را خود مفعولی یا تصمیم یافته می‌گویند.

در این گزارش قصد داریم شما را با علت گرایش افراد به بازی‌های رایانه‌‌ای آشنا کنیم.

اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای را جدی بگیرید:

فرهادی فوق تخصص روانپزشکی با اشاره به اثر منفی اعتیاد کودکان و بزرگسالان به بازی‌های رایانه‌ای می‌گوید: یکی از خطرناک‌ترین اثرات منفی بازی‌های رایانه‌ای روی افراد، اعتیاد به بازی‌هاست. که در هر کودک، نوجوان و بزرگسال وجود دارد. این تهدید آن‌قدر جدی است که گاه منجر به مرگ فرد می‌شود، تصور بیشتر خانواده‌ها این است که در بازی‌های رایانه‌ای، فرد مداخله فکری مداوم دارد اما واقعیت این است که مداخله فکری وجود ندارد؛ بلکه این بازی‌ها سلول‌های مغزی را گول می‌زنند و از نظر حرکتی نیز فقط چند انگشت کودک را حرکت می‌دهند.

بازی‌های رایانه‌ای، علت اصلی افت تحصیلی در افراد است:

وی ادامه می‌دهد: عوامل بسیاری در جهت سقوط تحصیلی دانش‌آموختگان وجود دارد که مهم‌ترین آن اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای است. این امر باعث درگیری ذهن دانش‌آموزان می‌شود که نتیجه‌ی این درگیری انحراف از مسیر آموزش است. بدون شک بازی‌های رایانه‌ای مهمترین علت مؤثر در افت تحصیلی است چرا که فرد وقت زیادی را وقف بازی می کند.

چرا خانواده‌ها از اینترنت ترس دارند؟

این فوق تخصص روان‌پزشکی می‌گوید:استفاده از اینترنت یک فعالیت زمانگیر است. پس می‌تواند مدت تعامل کودک با خانواده‌اش را کاهش دهد. اینترنت کشمکش‌های زیادی را در خانواده ایجاد می‌کند، گاهی این کشمکش ناشی از دستیابی کودک به اطلاعات خصوصی والدین می‌باشد.

والدین نگران هستند که اینترنت، کودک را از سایر فعالیت‌ها منحصر کند و اثر ایزوله کننده‌ای روی او داشته باشد.

فردی که منفعل بازی می‌کند تا انتهای عمر منفعل می‌شود:

وی ادامه می‌دهد: در بازی‌های رایانه‌ای کودک به تنهایی بازی می‌کند و گاه بدون برنامه‌ریزی ساعت‌ها مشغول بازی می‌شود، کودکی که به تنهایی بازی کند تا انتهای عمرش منفعل می‌ماند برخی از خانواده‌ها مانع انجام بازی‌های الکترونیکی از سوی فرزندان خود می‌شوند و در واقع با مخالفت‌ کردن، فرزندان را نسبت به این بازی‌ها حریص‌تر می‌کنند و از طرفی کودکان از هر فرصتی، حتی پنهانی، سعی در استفاده از این بازی‌ها دارند.

رایانه و افزایش رفتارهای ضد اجتماعی در افراد:

در یک مطالعه 50 درصد خانواده‌ها بیان کردند که مدت زمانی که آنلاین هستند، کمتر با یکدیگر صحبت می‌کنند و 41 درصد موافق یادگیری رفتارهای ضد اجتماعی در این مدت بودند. در چند سال اخیر کامپیوتر و اینترنت به تدریج تا حدی جای تلویزیون را گرفته است و احتمال می‌رود که در آینده‌ای نزدیک نقش عمده‌تری از تلویزیون را در زندگی افراد داشته باشد.

والدین دقت کنند

در همین راستا فردی‌پور، متخصص روان‌شناسی نیز می‌گوید: مغز خزنده بلافاصله در مقابل چیزی که می‌بیند واکنش نشان می‌دهد و به آن فکر نمی‌کند اما در مغز عالی اطلاعات بینایی تجزیه و تحلیل می‌شود و واکنش با تأخیر صورت می‌گیرد. بازی‌های کامپیوتری مغز خزنده را تحریک می‌کنند و به همین دلیل است که بچه‌هایی که زیاد به این بازی‌ها می‌پردازند، دائماً دست خود را تکان می‌دهند، تصمیمات آنی می‌گیرند و هیجانات خلقی خود را آنی‌ نشان می‌دهند.

بازی‌های رایانه‌ای، تأثیرات مثبت نیز دارند:

وی ادامه می‌دهد: کودکانی که به بازی‌های رایانه‌ای می‌پردازند،‌ یادیگری آسان‌تر و راحت‌تری دارند. کاربران برای این که نقش یک بازی را یاد بگیرند، به مهارت‌های گوناگون نیاز دارند که شاخص‌ترین آن‌ها مهارت حل مسئله است. این بازی‌ها باعث افزایش دقت دیداری و تفکر خلاق می شود. کودکان می‌توانند نقاشی‌ها یا داستان‌های جدیدی را خلق کنند و مفاهیم و مبانی ریاضیات را با کمک شکل‌های مختلف و ساده یاد می‌گیرند هم‌چنین این بازی‌ها باعث می‌شوند که کودکان کمتر به مسکن نیاز داشته باشند.

اما چه باید کرد؟

فردی‌پور معتقد است: والدین باید تا حد زیادی با بازی‌های رایانه‌ای آشنا باشند و بدانند که هر بازی برای چه سنی است. آنها می‌توانند در این زمینه، از کارشناسان کمک‌ بگیرند و استفاده از بعضی بازی‌ها را برای فرزندان مجاز کنند، فرزندان باید بدانند که از رایانه هم مانند دیگر وسایل زندگی، متعادل استفاده کنند و بهترین راه‌ حل برای این موضوع، خارج کردن رایانه از اتاق کودک است.

گفتنی است، استفاده از بازی‌های فکری و معمایی یکی از راه‌های رشد خلاقیت و نوآوری در بچه‌هاست. بازی‌هایی که بیشتر، سلول‌های مغزی را به کار وادار و فکر کودکان را درگیر کنند بسیار مفید هستند. نرم افزارهای آموزشی نیز می‌توانند نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.

0
تری‌آرک راه خود را با سری موفق بلک آپس ادامه داد و پس از گمانه‌زنی‌های بسیار، سرانجام از قسمت سوم سری Black Ops در آپریل سال 2015 رونمایی کرد. با اینکه انتظار می‌رفت تری‌آرک به ساخت ادامه برای بلک‌آپس بپردازد، اما قبل از رونمایی نهایی، شایعات بسیاری در مورد بازی‌های دیگر هم به گوش می‌رسید. بیش از یک سال قبل از معرفی بازی، شایعه شد که استودیو Neversoft که سابقا به ساخت بازی‌های مجموعه گیتار هیرو مشغول بوده‌اند، در حال کار روی پروژه‌ای مرتبط با سری ندای وظیفه هستند. پس از عرضه‌ی بازی Advanced Warfare توسط استودیو اسلدج‌همر، مشخص شد که روند ساخت بازی‌‌های مجموعه ندای وظیفه به یک چرخه‌ی سه ساله افتاده است. اینفینیتی وارد با سری Ghosts، اسلدج‌همر با سری Advanced Warfare و سرانجام تری‌آرک. کمی قبل از معرفی بازی، شایعاتی مبنی بر کار روی قسمت دوم World at War باز هم با محوریت جنگ جهانی دوم به گوش می‌رسید. این شایعه بیشتر توسط کسانی منتشر شد که علاقه داشتند مجموعه ندای وظیفه به دوران جنگ جهانی دوم بازگردد. با تمام این صحبت‌ها، تری‌آرک و اکتیویژن سرانجام از قسمت سوم Black Ops با محوریت جنگ‌های آینده و فوق پیشرفته رونمایی کردند. بلک آپس 3 دومین بازی در مجموعه ندای وظیفه و اولین بازی تولید شده توسط تری‌آرک است که در یک روند سه ساله‌ی تولید قرار گرفته است. این حرکت اکتیویژن تا حد زیادی فشار روی مجموعه‌ی ندای وظیفه را کم کرد و انتقاداتی که مبنی بر تکراری بودن مجموعه وارد می‌شد را تا حد زیادی دفع کرد. هنوز اطلاعات دقیقی از روند داستانی بازی منتشر نشده اما اینطور که از تریلر معرفی و همچنین تیزری که قبل از معرفی بازی منتشر شد می‌توان برداشت کرد، بازی روی ابرسربازان جنگی، روبات‌های هوشمند و همچنین تغییرات ژنتیکی در دهه‌ی 2050 میلادی تمرکز دارد. در نگاه اول، شاید بازی شباهت بسیار زیادی به Advanced Warfare محصول اسلدج‌همر داشته باشد، اما ریزه‌کاری‌های صورت گرفته توسط تری‌آرک توانسته راه بلک‌آپس را از این بازی جدا کند. المان‌هایی مانند راه رفتن روی دیوار یا پرش‌های رانشی ظاهرا الهام گرفته شده از بازی Titanfall، ساخته‌ی استودیو ریسپاون متشکل از خالقین سری ندای وظیفه است.

تری‌آرک ظاهرا تمرکز زیادی روی بخش چندنفره‌ی آنلاین گذاشته و قصد دارد تا تحولی عظیم در آن ایجاد کند. بزرگترین تغییری که در بخش چندنفره‌ی رقابتی Black Ops 3 ایجاد شده، اضافه شدن شخصیت‌هایی است که تری‌آرک آنها را «متخصص» می‌نامد. بازی به شما اجازه می‌دهد که از بین 9 شخصیت مختلف که هر کدام نام، سلاح و توانایی‌های مختص به خود را دارند، یکی را انتخاب کنید. این ایده‌ای است که اخیرا در بازی‌های چندنفره‌ی درحال ساخت مانند Overwatch از بلیزارد و Battlecry از گیرباکس نیز دیده شده است. در این بازی‌ها دیگر خبری از سربازان بی‌نام و نشان نیست، بلکه با یک شخصیت بازی می‌کنیم که حداقل نام و سابقه‌ی مشخصی دارد. بر اساس توضیحات بانتینگ، کارگردان بخش چند نفره‌ی بلک آپس 3،  هر متخصص دارای سلاح و توانایی‌های متفاوتی است و همین مسئله باعث یک تحول بزرگ در شیوه‌ی بازی کردن بخش چندنفره‌ی Call of Duty خواهد شد. وجود متخصص‌ها باعث می‌‌شود تا بازیکن‌هایی که توانایی جمع‌آوری امتیازات بخش چندنفره (Scorestreak)‌ را ندارند هم در بازی احساس قدرت کنند. هر متخصص مهارت ویژه‌ای دارد که به طور شارژی قابل استفاده است، یعنی به مرور زمان و با گرفتن امتیازات مشخصی می‌توان این مهارت‌ها را در بازی اجرا کرد. یکی دیگر از تغییرات بزرگ بخش چندنفره‌ی بازی مربوط به بخش حرکات شخصیت‌ها است. دیوید واندرهار، که او هم به عنوان کارگردان بخش چندنفره روی پروژه‌ی ساخت Black Ops 3 مشغول به کار است، می‌گوید که تری‌آرک توجه زیادی به ارتقای توانایی حرکتی بازیکن‌ها در بازی دارد. آنها می‌توانند از دویدن سریع به طور نامحدود استفاده کنند و با راحتی و آزادی بیشتری از روی موانع مرتفع بپرند؛ حتی این امکان فراهم شده تا هنگام پریدن از روی موانع نیز بتوان به دشمنان شلیک کرد. اکتیویژن انتظار دارد پس از افول تجاری که گریبان‌گیر مجموعه از نسخه‌ی Ghosts به بعد شد، بتواند با قسمت جدید بلک‌ آپس باز هم به رکورد شکنی‌های سابق بپردازد. سری بلک‌ آپس تا به امروز توانسته در هر بار عرضه، روند رو به رشد و فروشی فوق‌العاده بالا را کسب کند و احتمالا قسمت سوم هم می‌تواند روند نسخه‌های قبل را ادامه دهد.

0
در سال 2025، افراد نیروی ویژه تحت امر دیوید میسون و دوستش هارپر به محلی به نام Vault که بسیار تحت محافظت می‌باشد و فرانک وودز در آن قرار دارد می‌رسند. آن‌ها تصور می‌کنند که وودز دارای اطلاعاتی حیاتی در رابطه با محل تقریبی رائول منندز است. وودز اعتراف می‌کند که منندز اخیراً وی را ملاقات کرده و به آن‌ها یک گردنبند جعبه دار را که جا گذاشته است نشان می‌دهد. سپس فرانک چندین عملیات مخفی انجام شده در طی دوره ی نظامی گری اش را تعریف می‌کند.

دهه ی 1980

در سال 1986، الکس میسون بطور موثری از خدمت فعال خود کناره گیری کرده و به طور پنهانی همراه با پسر 7 ساله ی خود به نام دیوید زندگی می‌کند. هنگامیکه جیسون هادسون، میسون را تحت فشار قرار می‌دهد تا او را برای انجام یک عملیات در Cuando Cubango در زمان اوج جنگ‌های داخلی آنگولایی و جنگ‌های مرزی آفریقای جنوبی متقائد کند، این رابطه ی سست، بیشتر متزلزل می‌شود. وودز در حالیکه به شورشیان UNITA متعلق به Jonas Savimbi در مبارزه با دولت مارکسیست آنگولا کمک می‌کند، همراه با افراد خود ناپدید می‌شود؛ در این زمان، عملیات آن‌ها توسط CIA سرکوب شده و هادسون امیدوار است تا بازماندگان را نجات دهد. میسون و هادسون با کمک UNITA، وودز را از رودخانه ی Kavango دوباره بر می گردانند و بعد از آن منندز را در بین گروهی از مشاوران نظامی کوبایی پیدا می‌کنند. با این وجود، ناگهان درگیری و تیراندازی شروع می‌شود و هنگامیکه آمریکایی‌ها توسط Savimbi به وسیله ی یک هلیکوپتر Hind D نجات پیدا می‌کنند، طعمه ی آن‌ها فرار می‌کند. مشخص می‌شود که منندز مسئول زندانی نگه داشتن وودز بعد از کشتن تیم وی می‌باشد. با توجه به این اطلاعات، میسون، وودز و هادسون شروع به تعقیب منندز می‌کنند. در این زمان، منندز خودش را به عنوان یک تاجر اولیه ی اسلحه برای درگیری‌های بوته زار در افریقای جنوبی و امریکای لاتین تثبیت کرده است. بعدها در همان سال، CIA یک عملیات را علیه افراد بی پروای نیکاراگوئه‌ای ساماندهی می‌کند. در افغانستان، میسون، وودز و هادسون به مجاهدین و نیز مامور چینی، تیان ژائو(Tian Zhao)برای مبارزه علیه روس‌ها کمک می‌کنند. وودز و میسون Lev Kravchenko را پیدا می‌کنند و متوجه می‌شوند که وی از انفجار نارنجک همراه با وودز در ویتنام جان سالم به در برده است. این دیدار باعث می‌شود تا میسون عددهایی را ببیند و صدای رزنوف را دوباره بشنود. Kravchenko توسط گروه مورد اعتراف گیری قرار می‌گیرد. در اینجا بازیکن دو گزینه دارد: Kravchenko را به دستور رزنوف اعدام کند یا اینکه مقاومت کرده و اعتراف گیری را ادامه دهد. در حالت دوم، وودز بعد از اینکه می‌پذیرد که Kravchenko با منندز در ارتباط است و دارای افرادی در CIA است، وی را اعدام می‌کند. جدا از اینکه Kravchenko چطور کشته می‌شود، مشخص می‌شود که مجاهدین با منندز همدست هستند و به میسون، وودز، هادسون و ژائو خیانت می‌کنند. این چهار نفر پس از کتک خوردن و دست بسته در وسط بیابان رها می‌شوند تا بمیرند، آنها بی هوشند تا اینکه افرادی غیر نظامی آن‌ها رانجات می‌دهند. یکی از این افراد به نظر میسون رزنوف است. در اینجاست که، انگیزه ی منندز برای انتقام گیریش علیه غرب که بی منطق به نظر می‌رسد، آشکار می‌شود: خواهر مورد علاقه ی وی بشکل دردناکی توسط تجار آمریکایی در یک آتش افروزی عامدانه به خاطر پول بیمه صدمه دید. خاندان منندز که صاحب یک کارتل قدرتمند مواد مخدر است، زمانیکه CIA ترور پدر رائول را تصویب می‌کند، با این شکست به خروش می‌آید. حالا، منندز که خشمگین است، این جنگ را شخصی در نظر می‌گیرد، اما زمانیکه میسون، هادسون، وودز و نیروی دفاعی پاناما به قرارگاه‌های وی در نیکاراگوئه یورش می‌برند، نزاع یک نفره ی وی علیه غرب در هم می‌شکند و در این یورش وودز خشمگینانه و به طور غیرعمدی خواهر رائول را با یک نارنجک می‌کشد.

منندز با وانمودی به کشته شدن با کمک دیکتاتور پاناما، مانوئل نوریگا درصدد است تا از کسانی که خواهر وی را کشته‌اند انتقام شخصی بگیرد. در زمان حمله به پاناما در سال 1989 منندز از جاسوسان در CIA استفاده می‌کند تا تا هادسون و دیوید را به گروگان بگیرد و از آنها به عنوان طعمه در تله استفاده می‌کند. او سپس از هادسون استفاده می‌کند تا وودز را گمراه کند تا اشتباهاً بجای وی، به میسون شلیک کند. اگر بازیکن از دستورهای هادسون سرپیچی کند و بجای اینکه به سر الکس میسون شلیک کند، به هرجای دیگری از وی بزند، او زنده خواهد ماند و مجدداً در انتهای بازی باز می‌گردد. در گیرو دار این شلوغی، منندز هادسون را می‌کشد و وودز را فلج می‌کند. منندز که از انتقام گیری خود راضی نشده است، اجازه می‌دهد تا وودز و دیوید زنده بمانند و قول می‌دهد تا در زمان مناسب انتقام خود را کامل کند.

2025

سه دهه بعد از "حمله به پاناما"، منندز مجدداً به عنوان رهبر Cordis Die (یک جنبش عوام بزرگ با بیش از یک میلیارد عضو)ظاهر می‌شود. او یک حمله ی سایبری را تدارک می‌بیند و بازار بورس چین را فلج می‌کند؛ چین هم در پاسخ صادرات عناصر زمینی کمیاب را تحریم می‌کند و بدین ترتیب آتش یک جنگ سرد جدید بین ایالات متحده ی آمریکا و ناتو، علیه SDC(ائتلاف دفاعی استراتژیک)به رهبری چین برافروخته می‌شود. منندز با بهره گیری از این بن بست قدرت بین دو طرف، تلاش می‌کند تا با تحریک جنگ بین دو طرف یک جنگ تمام عیار به راه اندازد و بطور پنهانی به رهبر SDC، تیان ژائو کمک می‌کند. در اینجا، واحد (Section)کدگذاری شده ی یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا (Navy SEAL)با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده توسط وودز و دیوید، نیروهای JSOC را برای جستجوی مجدد به دنبال منندز رهبری می‌کنند. Section و JSOC اندکی بعد از جمع آوری اطلاعات از وودز وارد میانمار می‌شوند و افزایش ناگهانی فعالیت در منطقه را مورد بررسی قرار می‌دهند. در آنجا، تیم Navy SEAL با یک مهندس کامپیوتر که تحت استخدام منندز است مواجه می‌شوند، و او به آنها هشدار می‌دهد که یک حمله ی سایبری با یک وسیله ی سلریوم(Celerium)که یک کامپیوتر کوانتوم برای هک سیستم‌های کامپیوتری دیگر است، در راه است. بعد از آن، تیم Section در پاکستان به کار گرفته می‌شود تا اطلاعاتی را درباره ی نقشه‌های منندز جمع آوری کند. در زمان تهاجم، منندز نام یک هدف را در جزایر Cayman فاش می‌کند. این هدف کارما نام دارد. بعد از آن هارپر و سالازار، از ماموران SEAL و Section، وارد جزایر Cayman می‌شوند و متوجه می‌شوند که کارما یک زن است که نامش Chloe Lynch است و یک کارمند سابق شرکت تسلیحاتی منندز با نام Tacitus است. Lynch طراح اصلی وسیله ی سلریوم است و منندز برای تمام کردن کار، سربازانی را اجیر کرده تا وی را دستگیر کنند. بعد از آن، JSOC منندز را در یمن فریب می‌دهد، و در آنجا فرید (از اعضای ارزشمند JSOC)وارد اتاق منندز می‌شود تا به Section کمک کرده و دستگیری منندز را تسهیل کند. بازیکن، که در اینجا فرید است، در این عملیات حق انتخاب دارد. منندز که به وفاداری فرید شک دارد به او دستور می‌دهد تا به هارپر که دستگیر شده شلیک کند. اگر بازیکن به هارپر شلیک نکند و در عوض سعی کند تا به منندز شلیک کند، شکست می‌خورد، اما در عوض هارپر زنده می‌ماند و نجات پیدا می‌کند. و اگر بازیکن به هارپر شلیک کند، فرید زنده می‌ماند و بعد از آن هارپر در هیچ گفتگو یا عملیاتی ظاهر نخواهد شد. منندز با موفقیت دستگیر می‌شود، اما این یک فریب از جانب منندز است تا بتواند زیرساخت‌های کامپیوتری ارتش امریکا را در هواپیمابر U.S.S. Obama، هک کند و بدین طریق کنترل تمام ناوگان پهبادهای امریکا را در دست بگیرد. معلوم می‌شود که سالازار جاسوس منندز در JSOC است و حمله ی منندز را تسهیل می‌کند. منندز با کمک سالازار فرار می‌کند و زمانیکه منندز به پل "اوباما" یورش می‌برد سالازار به سربازان محافظ Admiral Briggs شلیک می‌کند. و زنده ماندن Lynch بستگی به زنده ماندن فرید در عملیات قبلی دارد. بازیکن که در اینجا در نقش منندز است، در اینجا مختار است تا Admiral Briggs را بکشد یا اینکه زخمی کند. اگر بازیکن Admiral Briggs را فقط زخمی کند و تمام عملیات نیروی ضربت (Strike Force)را کامل کرده باشد، JSOC وSDC با هم متحد می‌شوند، و سپس به بازیکن اطلاع داده می‌شود که SDC صدها پهباد برای دفاع از اوباما فرستاده است و در نتیجه Briggs قادر خواهد بود تا کشتی و خدمه را نجات دهد. منندز در زمان ملاقات رهبران G20 با استفاده از پهبادها به لس انجلس حمله می‌کند تا آن‌ها را بکشد و آسیب سنگینی به اقتصاد جهانی وارد کند. میسون رئیس جمهور ایالات متحده امریکا را از میان حملات پهبادها به محل امنی اسکورت می‌کند. JSOC در نهایت منشا نقل و انتقالات مربوط به هک کردن هاییتی را پیدا می‌کند، و در آنجا Section نیروهای JSOC را رهبری می‌کند تا تاسیسات مذکور را مجدداً در عملیات آخر بگیرند و منندز را دستگیر کرده یا بکشند. برای داستان چندین پایان وجود دارد که بستگی به این دارد که بازیکن در طی کل داستان چه کارهایی انجام می‌دهد، مثلاً اینکه آیا امریکا و چین قادرند با هم متحد شوند و یا عاقبت افراد خاصی در بازی چه خواهد بود. در طی داستان اصلی، بازیکن ممکن است بخواهد در عملیات ضربتی(Strike Missions)انتخابی شرکت کند. در عملیات ضربتی، JSOC تلاش می‌کند تا با ممانعت از مجبور شدن کشورهای همسایه برای متحد شدن با SDC، تاثیر جهانی SDC را محدود کند. خود Section بطور مستقیم در این عملیات شرکت نمی‌کند، با این حال می‌تواند از راه دور و از یک مرکز فرمان، به نیروها دستور دهد. اگر عملیات با موفقیت کامل شوند، SDC به حدی ضعیف می‌شود تا با JSOC متحد شود، و بعدها در روند داستان به بازیکن کمک می‌کند، برای مثال، پهبادهای خود را برای نجات U.S.S. Obama می‌فرستد یا اینکه نیروهای خود را برای کمک به JSOC در هاییتی می‌فرستد.بله اینگونه پایان می یابد.

پایان‌ها

داستان ندای وظیفه: بلک آپس 2 چندین پایان دارد که بستگی به این دارد که بازیگر در طول بازی کدام شرایط را بوجود می‌آورد. اگر بازیکن منندز را نکشد، هرچهار عملیات نیروی ضربت را کامل کند، و Choe Lynch و Alex Mason از وقایع بازی جان سالم بدر ببرند، بهترین حالت بوجود خواهد آمد. در این حالت، بازیکن باعث اتحاد بین امریکا و چین شده، به جنگ سرد دوم پایان می‌دهد، زنده ماندن Lynch مانع از موفقیت حمله سایبری منندز می‌شود، و زنده ماندن میسون باعث می‌شود تا با فرانک وودز در بازنشستگی دیدار کند و به Section مجدداً ملحق شود. صحنه پایانی منندز را در زندان نشان می‌دهد که مصاحبه Jimmy Kimmel با Lynch را تماشا می‌کند و زمانیکه Lynch به او در طی مصاحبه توهین می‌کند عصبانی می‌شود. اگر منندز زنده بماند، و Lynch نیز جان سالم بدر برد، اما میسون در عملیات کشته شود، جنگ سرد پایان خواهد یافت و حمله سایبری منندز شکست خواهد خورد، اما Section همراه با وودز به سر قبر پدرش خواهد رفت و تصمیم می‌گیرد که از نظامی گری کناره گیری کند؛ وودز اظهار می‌دارد که پدرش از این تصمیم خوشحال خواهد شد. اگر منندز زنده بماند، Lynch کشته شود، section منندز را دستگیر می‌کند. حمله سایبری موفقیت آمیز خواهد بود، و منندز فرار می‌کند. و قبل از اینکه قبر خواهرش را ببینید، وودز را در زمان بازنشستگی اش می‌کشد و روی خودش گازوئیل می‌ریزد و یک بازی آتش را آماده می‌کند. اگر منندز کشته شود، صرفه نظر از عاقبت Lynch و میسون، یک ویدئو در یوتیوب که منندز قبلاً آن را ضبظ کرده است، منتشر می‌شود و موجب شورش مردم غیر نظامی می‌شود.

تری‌آرک سرانجام توانسته بود تا حد زیادی راه خود را از اینفینیتی وارد جدا کند و بازی خوب بلک آپس هم به اعتبار آنها افزود. پس از اتفاقاتی که برای استودیو اینفینیتی وارد افتاد و افراد کلیدی این استودیو اخراج یا جدا شدند، فرصت برای تری‌آرک با ثبات ایجاد شد تا بتواند خلاقیت‌های خود را گسترش دهد و حتی به فکر جاه‌طلبی‌های بیشتری باشد. این فکر تا جایی پیش رفت که تری‌آرک تصمیم گرفت کاری را که اینفینیتی وارد با جنگاوری مدرن کرد را باز تکرار کند و سری Call of Duty را وارد عصر جدیدی کنند. رابرت کوتیک، مدیر عامل شرکت اکتیویژن بلیزارد در نوامبر 2011 تایید کرد که قسمت جدید از سری ندای وظیفه برای عرضه در سال 2012 میلادی برنامه‌‌ریزی شده است. وی همچنین با تایید این موضوع که بازی در سه‌ ماهه‌ی چهارم سال 2012 عرضه خواهد شد، ادعا کرد که این بازی دارای «نوآوری‌های معنادار و مفهومی» خواهد بود. تری‌آرک برای اینکه بتواند بر ادعاهای کوتیک جامه ی عمل بپوشاند، از نویسندگان فوق‌ حرفه‌ای و با سابقه و همچنین مشاوران نظامی و سیاسی در ساخت Black Ops 2 کمک گرفت. افرادی مانند اولیور نورث صاحب‌نظر سیاسی، میزبان تلویزیونی محافظه‌کار و نویسنده آثار پرفروش فهرست نیویورک تایمز، یا پیتر وارن سینگر دانشمند علوم سیاسی و نویسنده‌ی کتاب‌های جنجالی همچون «بچه‌های جنگ» در توسعه‌ی زیرساخت‌های داستانی Black Ops 2 و انتقال آن به سال 2025 نقش به‌سزایی داشتند. همچون قسمت قبل، دیوید اس.گویر به عنوان نویسنده‌ی اصلی به همراه دیوید آنتونی و میساه رایت روایت داستانی را بر عهده گرفتند. از آثار ماندگار گویر می‌توان به سه گانه‌ی شوالیه تاریکی، دو قسمت از فیلم بلید، مرد پولادی و همچنین پروژه‌های آینده‌ی دی‌سی همچون بتمن علیه سوپرمن و لیگ عدالت اشاره داشت. گویر قبل از عرضه‌ی بازی ادعا کرد که Black Ops 2 چیزی فراتر از فیلم‌های هالیوودی را ارائه خواهد داد. اطلاعات و تصاویر Black Ops 2 قبل از رونمایی رسمی بارها از سایت‌های مختلف دنیا لو رفت اما به هر نحوی که بود اکتیویژن در می 2012 و در جریان بازی پلی‌آف رقابت‌های ان‌بی‌ای، اولین تریلر رسمی Black Ops 2 را به نمایش گذاشت. به طور همزمان، این ویدئو در شبکه‌ی یوتیوب قرار گرفت. استقبال از این ویدئو به حدی بود که رکورد پیش فروش نسخه‌ی قبل را جابه جا کرد و به میزان سه برابر بیشتر از اولین قسمت Black Ops شد. با اینکه سری بازی‌های «جنگاوری مدرن» در زمان خود داستانی از آینده‌ی خیلی نزدیک را روایت می‌کردند، ولی باز همه چیز مانند ادوات جنگی و لوکیشن‌های بازی به زمان حال شبیه بود. اما بلک آپس 2 برای اولین بار در تاریخ مجموعه، به جنگ‌های آینده و کاملا تخیلی با جنگ‌افزارهای نظامی فوق پیشرفته می‌پرداخت که همین مسئله بازخوردهای مثبت و منفی خود را هم در پی داشت. طرفداران قدیمی مجموعه که زمانی با جنگاوری مدرن هم‌سو شده بودند و آن را یک شاهکار می‌نامیدند، حالا به مخالفت با تری‌آرک پرداختند. در سوی دیگر تری‌آرک تغییرات بنیادی در سبک گیم‌پلی و به خصوص المان‌های چند نفره ایجاد کرد که در نوع خود واقعا خوب ظاهر شدند. برای مثال حالت «چند تیم» که رقابت‌هایی با میزبانی چند تیم از بازیکنان را به همراه می‌آورد.سیستم جوایز، مچ‌میکینگ و بسیاری از المان‌های دیگر از نو ساخته شدند و به همین دلیل تری‌آرک توانست استانداردهای حضور در مسابقات ورزش‌های الکترونیک (eSports)را هم کسب کند. همچون نسخه پیشین، این بازی هم دارای صداپیشگان نام آشنا و هالیوودی بود. سم ورتینگتون در قالب آلکس میسون به ایفای نقش پرداخت و مایکل کیتون هم به جای اد هریس در قسمت قبل، برای صداپیشگی جیسون هادسون تعیین شد.میشایل رودریگز (سریع و خشمگین)در کنار کلنسی براون و برین بلوم به صداپیشگی سربازان استرایک فورس پرداختند. بلک آپس 2 علاوه بر جنگ‌های وسیعی که داشت، به یک جنگ سرد در سال 2025 اشاره می‌کند و مقدار زیادی از المان‌های جاسوسی نسخه‌ی قبل را هم به دنبال خود دارد. واکنش منتقدان به قسمت دوم بلک‌ آپس به اندازه قسمت قبل خیلی مثبت نبود، اما توانست تا حد زیادی انتظارات را هم برآورده کند. منتقد سایت آی‌جی‌ان که به بازی نمره‌ی 9.3 از 10 را داده بود اظهار داشت که بلک آپس 2، نمونه‌ی بارز از نحوه‌ی پیشرفت و شکوفایی یک مجموعه‌ی سالانه است. گیم‌اینفورمر بازی را جالب ولی نه خیلی هیجان انگیز ذکر کرد. شخصیت‌‌پردازی‌ها در این نسخه هم قابل قبول بود که البته تمرکز روی شخصیت منفی داستان و اعمال پیچیدگی‌هایی در آن را باید یکی از عوامل موفقیت بلک آپس 2 برشمرد. بلک آپس 2 همچون بازی‌های قبلی توانست رکوردها و رویدادهای خارق‌العاده‌ای در بخش فروش به نام خود ثبت کند. به نقل از اکتیویژن، عرضه‌ی روز اول بازی Black Ops 2 بزرگترین و وسیع‌ترین عرضه‌ای بوده که تاریخ بازی‌های ویدیوئی به خود دیده است. بیش از 2.5 میلیون نفر در بیش از 16 هزار فروشگاه در نیمه شب دوشنبه برای خرید این بازی به صف شدند تا یکی از بزرگترین عرضه‌های تاریخ بازی‌های ویدیوئی را رقم بزنند. طبق گزارش رسمی اکتیویژن، بلک آپس 2 فقط در آمریکا و فقط در روز عرضه‌ی خود بیش از 7.5 میلیون نسخه فروش کرد و رقم 500 میلیون دلار را پشت سر گذاشت. تنها در 24 ساعت و فقط در آمریکا، این میزان فروش توانست Black Ops 2 را تبدیل به وسیع‌ترین عرضه محصول سرگرمی در تاریخ کند که این رکورد تا زمان عرضه‌ی بازی GTA V در سپتامبر 2013 در دست بلک آپس 2 باقی ماند. این چهارمین سال متوالی بود که سری ندای وظیفه به شکستن رکورد نسخه‌های قبلی خود ادامه می‌دهد. بلک آپس 2 تنها در عرض 5 روز به فروش 800 میلیون دلاری می‌رسد که 25 میلیون دلار بیش از بازی سال قبلش، Modern Warfare 3 بود. این فروش تمام رکوردهای ثبت شده توسط فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر بازی‌های ویدیوئی را هم پشت سرگذاشت تا به راحتی به بزرگترین سرگرمی تاریخ تبدیل شود. در نهایت بلک آپس 2 تا نوامبر سال 2013 توانست بیش از 24.2 میلیون نسخه فروش داشته باشد. Black Ops 2 اولین بازی تقریبا غیر خطی مجموعه بود که چند پایان بسته به انتخاب‌های بازیکن در طول روند بازی، به همراه داشت.

0

0
بازی در سال 2017 و در حالی آغاز می‌شود که کاپیتان ارتش آمریکا الیاس واکر افسانه ی به وجود آمدن اشباح که یک ائتلاف زبده از تمام واحدهای عملیات ویژه ی آمریکا است را برای دو پسر خود به نام‌های لوگان و دیوید تعریف می‌کند. در همین زمان، در فضا، سربازان فدراسیون ایستگاه فضایی کنترل کننده ی(Orbital Defense Initiative (ODIN، را بدست می‌گیرند و از آن برای تخریب چندین شهر در ایالت‌های جنوب غربی آمریکا استفاده می‌کنند. ODIN یک ابرسلاح مداری است که توانایی بمباران کینتیک را دارد. فضانوردان زنده مانده ی آمریکایی به نام‌های بیکر و موزلی جان خود را برای تخریب خودبه خودی ایستگاه فضایی قربانی می‌کنند تا مانع از پرتاب بیشتر مواد انفجاری از سوی ماهواره‌های ODIN دیگر شوند. الیاس، لوگان و هِش به سختی از تخریب سان دیگو می‌گریزند. 10 سال بعد، ایالات متحده تا حد رسیدن به یک بن‌بست خونین و در طول یک جبهه متشکل از شهرهای تخریب شده که منطقه ممنوعه نام دارد، با فدراسیون جنگیده است اما این جنگ تبدیل به جنگ فرسایشی شده است زیرا نیروهای تهاجمی بیشتری از فدراسیون تلاش می‌کنند تا خطوط مقدم را بشکنند. با این وجود بر مواضع خود مانده‌اند و در نزدیکی مرز پیشین آمریکا-مکزیک جنگ می‌کنند. لوگان و هش جزئی از یک واحد ویژه ی آمریکا تحت رهبری الیاس و با همراهی یک سگ آموزش دیده و وفادار آلمانی به نام رایلی هستند. در طی گشت، آن‌ها متوجه می‌شوند که یک آمریکایی بنام رورک با فدراسیون همکاری می‌کند. پس از آن، این دو برادر توسط گرگ‌های کمین کرده مورد حمله قرار می‌گیرند اما به وسیله ی توماس مریک و کیگان روکس نجات پیدا می‌کنند. توماس مریک و کیگان روکس از اعضای اشباح بوده و بدنبال نجات دوست خود بنام آژاکس بودند که توسط رورک ربوده شده بود. لوگان و هش برای نجات آژاکس به آن‌ها ملحق می‌شوند، اما خیلی دیر برای نجات وی می‌رسند زیرا توسط فدراسیون کشته شده بود. این برادران به سنتا مونیکا، کالیفرنیا باز می‌گردند که در آن جا نیروهای فدراسیون به شهر حمله کرده و نیروهای آمریکایی در برابر آن‌ها مقاومت می‌کنند. هنگامی که امریکایی‌ها حمله ی متقابلی را انجام می‌دهند، هش و لوگان به پدرشان که حالا مشخص شده که رهبر اشباح(همان روح یا ghost که در بازی mw2 کشته شد، حالا برگشته است!)است ملحق می‌شوند. الیاس که میداند پسرانش آمادگی لازم را برای پیوستن به واحد ویژه ی وی دارند آن‌ها را در گروه اشباح به کار می‌گیرد و آن‌ها از پدرشان می‌شنوند که رورک زمانی رهبر آن‌ها و بهترین دوست پدرشان بوده است. با این حال، در طی یک عملیات موفق برای ترور ژنرال دیگو آلماگرو و سپس رهبر فدراسیون در شهر کاراکاس، الیاس مجبور می‌شود تا دست رورک را رها کرده تا جان بقیه اعضا و خودش را نجات دهد و تصور می‌شد که رورک مرده است اما فدراسیون رورک را نجات می‌دهد و رورک شستشوی مغزی داده می‌شود و تبدیل به یک خائن می‌شود و شروع به ربودن اعضای اشباح می‌کند. اعضای اشباح رورک را تعقیب و دستگیر می‌کنند اما در حین پرواز به سوی مقر خود، افراد رورک به هواپیمای آن‌ها حمله کرده و وی را نجات می‌دهند و هواپیما را منفجر کرده و اعضا در جنگل آمازون فرود می‌آیند و در آن جا می‌بینند که یک راکت به علت نامعلومی پرتاب می‌شود. هنگامی که اعضای اشباح نجات پیدا کرده و مجدداً به هم ملحق می‌شوند، به یک آزمایشگاه متعلق به فدراسیون در "آندس" حمله می‌کنند و اطلاعاتی طبقه‌بندی شده را در رابطه با یک کارخانه در ریودو ژانیرو بدست می‌آورند. آن‌ها برای پیدا کردن راهی امن به کارخانه، سکوی نفت اطلس متعلق به فدراسیون را در قطب جنوب تخریب می‌کنند تا دشمن را فریب دهند تا از محل اهدافشان فرار کنند و نیز یک تخریب گر محافظ سواحل برزیل را نیز غرق می‌کنند. تیم زمانی که وارد کارخانه می‌شود، متوجه می‌شود که فدراسیون تکنولوژی مهندسی شده ODIN را معکوس کرده و یک سیستم بمباران مداری ویژه ی خود به نام LOKI را طراحی کرده‌اند. الیاس و پسرانش و مریک و کیگان و کیک بعد از اینکه کارخانه را تخریب می‌کنند در یک خانه امن در لاس وگاس گرد هم می‌آیند، اما توسط رورک دستگیر می‌شوند. بعد از اینکه رورک الیاس را می‌کشد، برادران نقشه می‌کشند تا به همراه مریک، کیگان و رایلی فرار کنند. هنگامی که سیستم LOKI فدراسیون آماده ی عملیات شود شکست ایالات متحده اجتناب ناپذیر خواهد بود. در پاسخ، ایالات متحده تصمیم می‌گیرد تا تمام نیروهای باقی‌مانده ی خود را از جمله آخرین ناو هواپیمابر، USS Liberator را به شکل یک حمله همزمان و یکجا برای نابودی یک مرکز فضایی دشمن در شیلی به کار گیرد و همزمان تیم کوچکی از سربازان سفینه‌ای را برای تخریب ماهواره‌های فدراسیون در فضا پرتاب می‌کنند. هنگامیکه هردو هدف کامل شد، هش و لوگان رورک را تعقیب می‌کنند تا انتقام پدر خود را از وی بگیرند و به نظر موفق می‌شوند، اما بعداً معلوم می‌شود که رورک از معرکه جان سالم به در برده است. لوگان تلاش می‌کند تا از برادر زخمی خود دفاع کند، اما بازوی وی توسط رورک شکسته است. در همین حال رورک قبل از ربودن لوگان، آشکار می‌کند که قصد دارد تا لوگان را شستشوی مغزی کند تا مابقی اعضای اشباح را بکشد. در آخرین صحنه، لوگان دیده می‌شود که در یک گودال در جنگل محصور شده و به نظر تحت شکنجه‌های خاص رورک قرار می‌گیرد.

نکته ی جالب این بازی این است که این بازی در بازه ی زمانی پس از مرگ ghost در mw2 و قبل از کشته شدن ساوپ در mw3 روایت می شود و تمام این اتفاقات در حین جنگ آمریکا با روسیه و جنگ پرایس با ماکاروف انجام می شود و احتمالاً کسی که رورک را شست و شوی مغزی داده، ماکاروف بوده و گروه ghosts در اصل یک گروه عملیاتی در آمریکا مانند گروه دلتا در mw3 است. همان طور که میدانید ghost یکی از دوستان کاپیتان پرایس بوده اما این که ghost چرا به همراه پرایس فعالیت نمی کرد و جداگانه گروه تشکیل داد، رازیست که کسی نمیداند.

0
1- در فواصل زمانی کوتاه اما پیوسته درس بخوانید:
آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاه تر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید.

 

از آنجا که مغز انسان به منظور "ساخت پروتئین" و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.

 

2- با خیالی آسوده استراحت کنید: 

اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. (مثلا هر یک ماه یکبار، مخصوصا بعد از دادن یک آزمون آزمایشی، یک استراحت یک روزه یا نصفه روزه، به خود بدهید.)با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان پیدا کنید و مرتبا با خود بگوئید: باید امروز را هم درس می خواندم و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید. فقط سعی کنید در این یک روز بیشتر به فعالیتهای مورد علاقه و خواب بپردازید. کمتر فعالیت ذهنی سنگین، مثل شرکت در بحثهای سیاسی یا دیدن چند فیلم سینمایی فلسفی و. بپردازید. بیشتر به فعالیتهای سبک بدنی و ورزشی و نشاط آور بپردازید.

 

3- وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید:
در زمان‌هایی که خسته، عصبانی، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب می‌کند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای یادگیری بی فایده است؛ زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع می‌کند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست. به همین دلیل همیشه توصیه می کنیم که به حواشی آزمون و نتیجه ی آزمون و حرف مردم و درکل موارد استرس زا فکر نکنید.

 

4- درس ها را در همان روز مرور کنید:
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود. مخصوصا در مورد دروس اختصاصی و مطالب سنگین، مرور و حل کردن چند تمرین، چند ساعت بعد از تدریس، بسیار مفید خواهد بود.

 

5- مرحله به مرحله پیش بروید: 
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.

 

6-محیطی مناسب برای درس خواندن فراهم کنید:

برای مطالعه ی مفید داشتن جایی مخصوص این کار ضروریست. بهترین مکان برای مطالعه میز شخصی و اتاقی جدا از جریان های غیر درسی است.

بهتر است میز مطالعه در کنج اتاق قرار داشته باشد به طوری که شما رو به دیوار قرار بگیرید. قرار گرفتن در محیطی بسته می تواند تا حد زیادی در حفظ تمرکز موثر باشد. از اطراف میز کار خود پوستر یا مجله یا کتاب غیر درسی یا ضبط یا تلفن و هر چیزی که حواستان را پرت می کند بردارید.

تمام وسایل مورد نیاز برای مطالعه را روی میز قرار دهید تا هنگام مطالعه دائما مجبور نباشید از جای خود بلند شوید.

نور اتاق مطالعه باید کافی و تلفیقی از نور سفید و زرد باشد. مثلا یک لامپ معمولی برای چراغ مطالعه و یک لامپ مهتابی برای اتاق، یا یک لامپ کم مصرف برای چراغ مطالعه و یک لامپ معمولی برای اتاق.

چراغ مطالعه باید حداقل 30 سانتی متر با کاغذ فاصله داشته و اگر راست دست هستید در سمت چپ میز و اگر چپ دست هستید در سمت راست میز قرار گیرد.

برای مطالعه همیشه درست پشت میز بنشینید یعنی تمام مفاصل بدنتان زاویه ی 90 درجه داشته باشند. هرگز هنگام درس خواندن لم ندهید. دستتان را زیر سرتان نگذارید.روی میز نخوابید و. و همیشه صاف بنشینید و هر وقت خسته شدید از جای خود بلند شوید. کمی داخل اتاق قدم بزنید و چند حرکت کششی انجام دهید سپس دوباره مشغول مطالعه شوید.

حتی اگر میز مطالعه ی شخصی هم ندارید روی صندلی نشسته و درس بخوانید چون روی زمین زودتر خسته می شوید.

هرگز، هرگز، هرگز دراز کشیده و در رختخواب درس نخوانید.

تمام موارد بالا شرایط ایده آل برای مطالعه اند و لازم نیست همه ی این شرایط محیا باشند تا شما درس بخوانید. یادتان باشد کسانی در شرایطی کاملا متضاد با این ها به بهترین موفقیت ها رسیده اند.

خودِ درس خواندن اصل است پس هیچگاه اصل موضوع را فراموش نکنید.

7- میزان خستگی مغزتان را در نظر داشته باشید:
کاملا طبیعی است که گاهی مغز انسان در اثر خستگی، مطالب را فراموش می کند. این امر هرگز بدان معنا نیست که شما آدم کودنی هستید؛ به جای عصبانی شدن، سعی کنید چنین حالتی را پیش بینی کنید و با آن کنار بیایید. 

تصور کنید که مغز شما لایه های اطلاعات را به ترتیب روی هم می چیند، با قرار گرفتن اطلاعات جدید در سطوح بالا، اطلاعات لایه های پایین تر کهنه شده و به آسانی قابل دسترس نخواهند بود، بنابراین به فراخوانی شما دیرتر جواب می دهند، مرور کردن تنها روش جلوگیری از چنین پیشامدی است. تست زدن بعد از خواندن مطلب هم یک نوع مرور محسوب می شود، تا آزمون!

 

8- با برنامه ریزی مناسب، درس خواندن را به عادت تبدیل کنید: 
عموما اگر ساعات مشخصی از روز را برای درس خواندن برنامه ریزی کنید، خیلی زود به آن عادت خواهید کرد. بدون تخصیص ساعات مشخصی از روز، ممکن است هیچگاه وقت درس خواندن پیش نیاید. یک روش مناسب برای این کار یادداشت کردن زمان در دفتر روزانه است. درست مثل اینکه از پزشک وقت گرفته اید. برای این کار می توانید از جدول برنامه ریزی اسکینر، استفاده کنید.
9-هدف داشته باشید:
یکی از دلایل اصلی که باعث می شود افراد به اهداف خود نرسند این است که معمولا آنها را دست نیافتنی می پندارند. در صورتی که با برنامه ریزی و مدیریت صحیح می توان به کلیه اهداف خود دست یافت. 

کافی است سعی کنید فرق بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را دریابید، اهداف بلند مدت را مانند یک رویا در ذهن بپرورانید و نگه دارید، در عین حال فعالیت های روزانه زندگی را به اهداف کوتاه مدت اختصاص دهید. مثلا پولدار شدن، مهندس شدن، پزشک شدن و. اهداف بلند مدت و مبهمی هستند. هر کدام از اینها مسیرهایی را می طلبند که شما باید این مسیرها را با تلاش و دستیابی به اهداف کوتاه مدت، سپری کنید. مثل فارغ التحصیلی از دانشگاه با معدل خوب و اندوختن مهارت و تجربه در حین تحصیل، قبل از آن، گذشتن از سد کنکورو آزمون ورودی مدارس خاص و. تا برسد به کوتاه مدت ترین هدف، مثل اینکه فردا از 8 تا 10 باید زیست بخوانم و.

 

10- ناامیدی دشمن یادگیری است: 
افرادی که دائما خود را به دلیل کندی در یادگیری سرزنش می کنند، حتی اگر پیشرفتی مناسب و قوه یادگیری بالایی داشته باشند، همواره در استرس به سر می برند. در مقابل افرادی که به خود و سرعت یادگیری شان اطمینان دارند، حتی اگر از هوش و استعداد کمتری نسبت به گروه قبل برخوردار باشند، نتیجه کارشان بهتر است؛ زیرا این افراد انرژی خود را صرف نگرانی و حساسیت های بی مورد نکرده، آهسته و پیوسته پیش می روند.

11- بنویسید:

مطالبی را که میخوانید،همزمان بنویسید. این کار به دلیل تکرار مکرر کلمات در ذهن، باعث یادگیری بهتر می شود.
نکته ی آخر:
روش تست زدن درس های عمومی:

پس از آنکه اطمینان نسبی حاصل کردید که درس را یاد گرفته اید. پس از گذشت حداقل 48 ساعت و حداکثر 130 ساعت به سراغ تست ها بروید.

حتما تست ها را با نمونه سوالات کنکور های سراسری سال های گذشته یا در سنین پایین تر با نمونه سوالات آزمون های تیزهوشان سال های قبل شروع کنید و بعد به سراغ نمونه سوالات آزاد و در نهایت به سراغ تست های تالیفی بروید.

حتما از همان ابتدا تست ها را در زمان معین بزنید و برای هر تست عمومی به طور متوسط 30 ثانیه زمان در نظر بگیرید.
 

پس از اتمام درصد خام خود را به این ترتیب محاسبه کنید:

تعداد صحیح ضرب در سه منهای تعداد غلط تقسیم بر کل سوالات ضربدر سه

اگر این درصد زیر 50 باشد باید بدون تعارف بگویم شما هیچ چیز از درس نفهمیده اید و باید از اول درس را بخوانید.

درصد ایده آل بالای 80 درصد است.

البته گاهی درصد پایین در اثر کمبود زمان به وجود می آید. اگر اوایل به این موضوع برخوردید، زیاد مهم نیست ولی بعد از چند سری تست زدن نباید وقت کم بیاورید.

من سال قبل با این روش آشنا شدم و با این روش درس خواندن در آزمون ورودی تیزهوشان قبول شدم اما متاسفانه امسال اصلا از این روش استفاده نکردم و از نمراتم هم رضایت ندارم.

یادتون باشه ناامید نشید

موفق باشید.

0
اینجا برای یک سری از گیم بازهای حرفه ای خاطراتی خوب و بد رو از بازی call of duty تکرار می کنم. امیدوارم خوشتون بیاد.

کسی هست که یکی از این پنج نفر رو نشناسه؟ هرکی نمیشناسه اصلاً گیم باز خوبی نسیت.

کدوم یکی قوی تره؟ واقعاً کسی قدرت تصمیم گیری در این مورد رو داره؟ من که ندارم.

کسی هست که با این مرحله ها گریه نکرده باشه؟ من که با هر سه تاشون گریه کردم.

بازگشت گوست این بار با نام الیاس واکر! ولی این دفعه دیگه واقعاً مرد!:(

مال کدوم نسخه بود؟ کدوم مرحله بود؟

عجب شخصیت غول و تأثیر گذاری بود این ساوپ! اصلاً عالی بود.

آخ آخ آخ آخ! گوست رو کشت ها! وقتی برای اولین بار بازی می کردم، اصلاً انتظار این صحنه رو نداشتم. ولی وقتی ماجرای بازی گوست رو خوندم یکم آروم شدم چون نمرده بود!

اینم دوتا پسر گوست که بعداً انتقامش رو از رورک می گیرن!

امیدوارم خوشتون اومده باشه.

 

 

 

0
در جنگاوری پیشرفته داستان در سال 2054 اتفاق می‌افتد. جایی که یک گروه تروریستی بین‌المللی حملات خود را برای تصرف جهان شروع می کند. این کار را با از کار انداختن همزمان رآکتورهای هسته‌ای کشورهای قدرتمند آغاز می‌کند. بدین‌ترتیب، قدرت دفاع کشورهای مختلف من جمله ایالات متحده به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. دولت‌های زیادی ورکشسته و تسلیم می‌شوند و سازمان‌های جهانی پاسخگو نیستند. حالا وقت آن است که یک مرد قدرتمند وارد میدان شود و به مبارزه برخیزد. “جاناتان آیرونز” رییس بزرگترین و پیشرفته‌ترین ارتش خصوصی جهان است. “اطلس” با امکانات و سربازهایی که در اختیار دارد تنها امید مقابله با گروه تروریسی KVA است. بازی‌کننده در نقش “جک میتچل” افسر سابق نیروی دریایی امریکا که اکنون سقوط کرده است به اطلس می‌پیوندد و ماموریت‌ها شروع می‌شوند.

اما چه چیزی داستان بازی را متمایز می‌کند؟ اگر بازی عملیات سری 2 را بازی کرده باشید، حتما و بدون شک شخصیت منفی آن بازی یعنی “رائول منندز” را به یاد دارید. منندز یک آنتاگونیست فوق‌العاده پرداخت شده بود که توانست داستان بازی را از این رو به آن رو کند. حالا یک ضدقهرمان دیگر به ما معرفی شده است که انتظار داریم با کاریزمایی که دارد، بتواند نقشی حتی بهتر از منندز برای جنگاوری پیشرفته بازی کند. می‌پرسید این شخصیت کیست؟ همان “جاناتان آیرونز” است. می‌پرسید چرا کاریزما دارد؟ چون نقشش توسط “کوین اسپیسی” بازی شده است. و همه‌ی این قابلیت و کاریزما را در همان سخنرانی جاناتان در تیزر معرفی بازی دیدیم.

ندای وظیفه که امسال برای اولین بار با موتور گرافیکی کاملا جدید ساخته می‌شود، برای موشن کپچر بازیگران خود از تکنولوژی ساخت فیلم “آواتار 2″ـ “جیمز کامرون” استفاده می‌کند که به گفته‌ی اکتیویژن برای این سری اولین بار اتفاق می‌افتد. بدین ترتیب می‌توان از کیفیت گرافیکی بازی و همچنین، شباهت بازیگران به چهره‌ی اصلی آن‌ها مطمئن باشیم. هر چند این مسئله در اولین تیزری که از بازی دیده بودیم به ما ثابت شده بود. درست همان لحظه‌ای که “کوین اسپیسی” را برای اولین بار دیدم، از دقت و جزئیات چهره‌ی او متحیر شدم. این بازی را حتی می‌توان وارث بزرگ سینما در دنیای بازی هم نامید. ردپای مردان بزرگ سینمایی در جای جای آن دیده می‌شود.

داستانِ پیشرفت‌ها و تغییرات ندای وظیفه‌ی یازدهم به حضور بازیگر معروف هالیوودی، تغییر موتور گرافیکی و روی دادن در سال 2054 ختم نمی‌شود. بلکه در این بازی قرار است شاهد تغییرات زیادی در بخش گیم‌پلی بازی باشیم. علاوه بر این‌که زمان بازی این امکان را به ما می‌دهد تا از سلاح‌های پیشرفته و خفن و آینده نگرانه بهره ببریم، امکانات بسیار زیاد و قابل توجه دیگری هم در بازی گنجانده شده است. به طور مثال این‌که در این بازی وسائل نقلیه‌ی آینده‌نگرانه‌ای وجود دارند که با استفاده از آن‌ها اکشن‌های کاملا جدیدی خلق شده است. همچنین، سازندگان با تغییر دادن دید جزئیات برای بازی‌کنندگان، حس رئال بودن بازی را افزایش داده‌اند. بدین ترتیب، دیگر شما همه‌ی اطلاعات را در مورد موقعیتتان در بازی از طریق آن‌چه روی صفحه نمایش داده می‌شود به دست نمی‌آورید و فقط یک نقشه‌ی هولوگرافیک است که از روی سلاحتان به نمایش در‌‌می‌آید. این تغییر را هم می‌توان میراث “ارواح” نامید، چرا که بازی قبلی به نوعی آغازگر این نوع تغییر بود و قدم‌های اول را قبلا برداشت.

چیزی که از بابت آن خیالمان کاملا راحت است، لمس “هیجان” همیشگی در بازی است. یعنی قرار نیست به خاطر تغییرات در این بازی دیگر شاهد انفجارهای عظیم، برخوردهای سهمگین و فروپاشی‌های بزرگ نباشیم. همه‌ی این‌ها در بازی به وفور دیده می‌شود. حتی ما در یکی از تریلرهای اخیر به نمایش درآمده از بازی شاهد تخریب کامل پل “گلدن گیت” بودیم! (البته ندای وظیفه سابقه‌ی تخریب برج ایفل را هم دارد، این که چیزی نیست!)

اما چه چیزی به بالاتر رفتن این هیجان کمک می‌کند؟ سازندگان بازی به مسئله‌ی “صداگذاری” اشاره می‌کنند. آن‌ها بر روی کیفیت بالای صداگذاری بازی و تجربه‌ی کاملا جدید بازی‌کنندگان از آن تاکید زیادی دارند و همین مسئله باعث می‌شود که مطمئن باشیم با یک انقلاب در زمینه‌ی صداگذاری بازی‌های رایانه‌ای طرف خواهیم بود. اما نه… صبر کنید! یک اسم شنیدم. درست است؟ “Don Veca” مسئول صداگذاری بازی است؟ پس دیگر خیالمان از این بابت راحت است. “وکا” که مثل بسیاری دیگر از افراد استودیوی Visceral به Sledgehammer پیوست، سابقه‌ی درخشانی در صداگذاری برای بازی‌ها دارد و همین ما را خاطر جمع می‌کند. وقتی او می‌گوید “احساس شلیک در این بازی از طریق صدایی که اول وارد گوش شما می‌شود، وارد بدنتان می‌شود، به استخوان‌هایتان راه پیدا می‌کند و بعد روحتان را قلقلک می‌دهد، کاملا منتقل می‌شود” دیگر چه نگرانی باید داشت؟

0

اگر داری تو عقل و دانش و هوش

بیا بشنو حدیث گربه و موش

بخوانم از برایت داستانی

که در معنای آن حیران بمانی

ای خردمند عاقل ودانا

قصه ی موش و گربه برخوانا

قصه ی موش و گربه ی منظوم

گوش کن همچو دُر غلطانا

از قضای فلک یکی گربه

بود چون اژدها به کرمانا

شکمش طبل و سینه‌اش چو سپر

شیر دم و پلنگ چنگانا

از غریوش به وقت غریدن

شیر درنده شد هراسانا

سر هر سفره چون نهادی پای

شیر از وی شدی گریزانا

روزی این گربه شد به میخانه

از برای شکار موشانا

در پس خم می‌نمود کمین

همچو دزدی که در بیابانا

ناگهان موشکی ز دیواری

جست بر خم می خروشانا

سر به خم نهاد و می نوشید

مست شد همچو شیر غرانا

گفت کو گربه تا سرش بکنم

پوستش پر کنم ز کاهانا

گربه در پیش من چو سگ باشد

گر شود روبرو به میدانا

گربه این را شنید و دم نزدی

چنگ و دندان زدی به سوهانا

ناگهان جست و موش را بگرفت

چون پلنگی شکار کوهانا

موش گفتا که من غلام توام

عفو کن بر من این گناهانا

مست بودم اگر گُهی خوردم

گُه فراوان خورند مستانا

گربه گفتا که دروغ کمتر گوی

نخورم من فریب و مکرانا

میشنیدم هرآنچه میگفتی

تُف به روی تو نا مسلمانا

گربه آن موش را بکشت و بخورد

پس به مسجد شدی خرامانا

دست و رو را بشست و مسح کشید

ورد میخواند همچو مولانا

بار الها که توبه کردم من

ندرم موش را به دندانا

بهر این خون ناحق ای خالق

من تصدق دهم دو من نانا

آنقدر لابه کرد و زاری کردی

تا به جایی که گشت گریانا

موشکی بود در پس منبر

زود برد این خبر به موشانا

مژدگانی که گربه تائب شد

زاهد و عابد و مسلمانا

بود در مسجد آن ستوده سرشت

در نماز و نیاز و افغانا

این خبر چون رسید بر موشان

همه گشتند شاد و خندانا

هفت موش گزیده برجستند

هر یکی کدخدا و دهقانا

برگرفتند بهر گربه ز مهر

هر یکی تحفه‌های الوانا

آن یکی شیشه ی شراب بر کف

وان دگر بره‌های بریانا

آن یکی طشتکی پر از کشمش

وان دگر یک طبق ز خرمانا

آن یکی ظرفی از پنیر به دست

وان دگر ماست با کره نانا

آن یکی خوانچه ی پلو بر سر

افشره آب لیمو عمانا

نزد گربه شدند آن موشان

با سلام و درود و احسانا

عرض کردند با هزار ادب

کای فدای رهت سر و جانا

لایق درگه ارچه نیست ولی

کرده‌ایم ما قبول فرمانا

گربه چون موشکان بدید بخواند

آیه ی رزقکم ز قرآنا

من گرسنه بسی به سر بردم

رزقم امروز شده فراوانا

روزه بودم به روزهای دگر

از برای رضای رحمانا

هرکه کار خدا کند به یقین

روزیش می شود فراوانا

بعد از آن گفت پیش فرمائید

قدمی چند ای عزیزانا

موشکان جمله پیش می رفتند

تنشان همچو بید لرزانا

ناگهان گربه جست بر موشان

چون مبارز به روز میدانا

پنج موش گزیده را بگرفت

هر یکی کدخدا و ایلخانا

دو بدین چنگ و دو بدان چنگال

یک به دندان چو شیر غرانا

آن دو موش دگر که جان بردند

زود بردند خبر به موشانا

که چه بنشسته‌اید ای موشان

خاکتان بر سر ای جوانانا

پنج موش گزیده را بدرید

گربه با چنگها و دندانا

موشکان را از این مصیبت و غم

شد لباس همه سیاهانا

خاک بر سر کنان همی گفتند

ای دریغا ز مرگ موشانا

بعد از آن متفق شدند که ما

مییرویم پای تخت سلطانا

تا به شه عرض حال خویش کنیم

از ستم‌های خیل گربانا

شاه موشان نشسته بود بر تخت

دید از دور خیل موشانا

همه یکباره کردنش تعظیم

کای تو شاهنشهی به دورانا

گربه کرده است ظلم بر ماها

ای شهنشه روم به قربانا

سال یکدانه میگرفت از ما

آزش اکنون شده فراوانا

این زمان پنج پنج می گیرد

چون شده تائب و مسلمانا

درد دل چون به شاه خود گفتند

شاه فرمود کای عزیزانا

من تلافی به گربه خواهم کرد

که شود داستان به دورانا

بعد یک هفته لشگری آراست

سیصد و سی هزار ز موشانا

همه با نیزه‌ها و تیر و کمان

همه با سیف‌های برانا

فوج‌های پیاده از یک سو

تیغ‌ها در میانه جولانا

چون که جمع آوری لشگر شد

از خراسان و رشت و گیلانا

یکه موشی وزیر لشگر بود

هوشمند و دلیر و فطانا

گفت باید یکی ز ما برود

نزد گربه به شهر کرمانا

یا بیا پای تخت و فرمان بر

یا که آماده باش جنگانا

موشکی بود ایلچی ز قدیم

شد روانه به شهر کرمانا

نرم نرمک به گربه حالی کرد

که منم پیک شاه موشانا

خبر آورده‌ام برای شما

عزم جنگ کرده شاه موشانا

یا برو پای تخت و فرمان بر

یا که آماده باش به میدانا

گربه گفتا که موش گه خورده

من نیایم برون ز کرمانا

لیکن اندر خفا فراهم کرد

لشگر معظمی ز گربانا

گربه‌های براق شیر شکار

از صفاهان و یزد و کرمانا

لشگر گربه چون مهیا شد

داد فرمان به سوی میدانا

لشگر موشها ز راه کویر

لشگر گربه از کهستانا

در بیابان فارس هر دو سپاه

رزم دادند چون دلیرانا

جنگ مغلوبه شد در آن وادی

هر طرف رستمانه جنگانا

آنقدر موش و گربه کشته شدند

که نیاید حساب آسانا

حمله  ی سخت کرد گربه چو شیر

بعد از آن زد به قلب موشانا

موشکی اسب گربه را پی کرد

گربه شد سرنگون ز زینانا

الله الله فتاد در موشان

که بگیرید پهلوانانا

موشکان طبل شادیانه زدند

بهر فتح و ظفر فراوانا

شاه موشان بشد به فیل سوار

لشگر از پیش و پس خروشانا

گربه را هر دو دست بسته به هم

با کلاف و طناب و ریسمانا

شاه گفتا بدار آویزند

این سگ روسیاه نادانا

گربه چون دید شاه موشان را

غیرتش شد چو دیگ جوشانا

همچو شیری نشست بر زانو

کند آن ریسمان به دندانا

موشکان را گرفت و زد به زمین

که شدندی به خاک یکسانا

لشگر شه گریخت از یک سو

شاه از یک جهت گریزانا

از میان رفت فیل و فیل سوار

مخزن تاج و تخت و ایوانا

هست این قصه ی عجیب و غریب

یادگار عبید زاکانا

جان من زین فسانه پند بگیر

تا شوی در زمانه شادانا

غرض از موش و گربه برخواندن

مدعا فهم کن پسر جانا